امام خمینی (ره) گاه از افکار و اشعار مولانا مدد ميگرفت و در تبیین اندیشه خود به کار ميبست. وی مولوی را عالِمی ميدانست که ترک تعلقات نفسانی کرده و به وادی عرفان قدم نهاده است. از اين رو مواردي در آثار خود به اشعار و عباراتی از مولانا استناد كرده است. اين نوشتار بازگوي نمونههايي است از استشهاد به آثار مولوي در برخي كتابهاي امام خميني (ره).
امام خمینی (ره) گاه در آثار خود، از اندیشه و اشعار مولوی بهره ميبرد. وی مولوی را عالِمی ميداند که ترک تعلقات نفسانی کرده و به وادی عرفان قدم نهاده است. به نمونههايي از استشهاد به آثار مولوي در برخي كتابهاي امام خميني (ره) اشاره ميشود:
تقریرات فلسفه
امام خمینی (ره) در کتاب «تقریرات فلسفه»، قیاس کردن میان فهم فیلسوفانه و عارفانه را پیش ميکشند و عنوان ميکنند که این نحوه قیاس میان دو تفکر روا نیست. ایشان پای مولوی را به میان ميکشد و عنوان ميکند: «...قول عرفا باطل نیست. ولی ما نميتوانیم قول ایشان را هضم کنیم زیرا فهم قول آنها ذوق عرفانی لازم دارد. چنان که کثیری از ناس شعر مثنوی (مولوی) را جبر ميدانند و حال آن که مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معنای جبر را نميدانند و چنان که مرحوم حاجی (سبزواری) نیز در شرح خود بر مثنوی نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوی را برساند. زیرا حکیمی قول عارفی را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحهي عرفانی داشته باشد؛ و بلاتشبیه مثل این است که ملحدی، مرام نبی مرسل را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصی قریبالافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد. برای شرح قول عارف رومی، مردی صوفی که یک نحوه کشف و ذوق داشته باشد لازم است که آن هم نه نثر بلکه با نظمی که از روی ذوق عرفانی برخاسته باشد مانند نسیمی که از سطح آبی برميخیزد به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفه، ج2، ص198)
امام خمینی (ره) در این بیان خود، ميکوشد تا تمامقامت، از عارفی چون مولوی حمایت کند و از فهم ناصواب اندیشهی او باز دارد. ایشان در دیگر آثار خود، به اشعار و اقوال مولوی اشاره ميکنند.